پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

محمد پارسا دنیای تازه من و بابا

من دوستت دارم

ر وزگاری است من در تمام غم هایم خنده های تو را به یاد میاورم و تمام میشود هر ابری که دلم را بارانی کرده بود. تو دلچسب ترین هدیه ای هستی که من گرفته ام آن هم از طرف عزیزترینم خدا. هر هنگام که من در کوچه باغ های قدیمی دلم سرک میکشم و خاک تمام آنها را گرفته و من هنوز دلیلی برای بودنم نیافتم تو را به یاد میاورم. تو وظیفه ای بر دوش منی که به من حس بودن می دهد و به یادم میاورد که من هم در این دنیا کاری دارم. خدا را شکر که هستی.                                     ...
28 مرداد 1392

یک دو سه حرکت

الهی قربونت برم عروسکم. دو روزی هست که سینه خیز میری و به هر چی که میخوای میرسی الهی که همیشه به هرچی میخوای برسی. ولی مامانی مجال هیچ کاری نداشتم حالا که بدترم شد. اصلا نمیشه جلوتو گرفت تا میزارم اونطرف فرش تند و تند سینه خیز میای و همه چی رو به هم میزنی.فکر کنم به زودی چهار دست و پا هم بری. آخ جون که روزهای رویای من داره فرا میرسه ای دلیل شادیهایم.                                                &nbs...
28 مرداد 1392

اینم عکس عیدفطر

روز عید فطر بعد از اینکه نمازو خوندیم و یه صبحونه دلچسب خوردیم رفتیم خونه مادرجون و پدرجون با علی دایی و دایجون محمد و احسان (١١ماهه) و محسن (٤ساله) و زندایی رفتیم چای باغ. بعد از مدتها هوا خوردیم. خوش گذشت اما بعد خوردن ناهار یهویی بارون شدید اومد و ما بچه ها رو گرفتیم و بدو بدو سوار ماشین و فرار کردیم. .   ...
22 مرداد 1392

عید روزه داران

عزیز دلم پارسای گلم امروز عید سعید فطره. این عید مخصوص یه عده خاصه همون عده ای که یه ماه مهمون خدا بودن و به حرف خدا روزه گرفتن. بیشتر از همه به این روزه داران مزه میده عید فطر.الان ساعت ٦و ٤٥ دقیقه است و بابایی میخواد بره نماز عید فطر من و شما هم میریم البته من نمیتونم بخونم چون مطمئنا شما نخواهی گذاشت. ولی میریم که از این حضور لذت ببریم. گل قشنگم امیدوارم زود زود بزرگ شی و با هم روزه بگیریم. امسال ماه رمضون که اکثرا موقع سحر بیدار شدی و سحری خوردی!! ماه رمضون امسال هم تموم شد ولی چه ماه رمضونی یا خواب میموندم و دقایق آخر بیدار میشدم یا هر وقتم زود بیدار میشدم بیدار میشدی و شیر میخواستی اونوقت بابایی باید خودش سحریشو آماده میکرد. ولی باز...
18 مرداد 1392

شیطون بلا

آخه با نمکم من چطوری پس یه عکس خوشکل ازت بگیرم وقتی این کارارو میکنه.فدای مزه ی شیرینت بشم.   برای دیدن ادامه ورجه وورجه های ورورجک به ادامه مطلب برید.                                       ...
13 مرداد 1392

شش ماهه شدنت مبارک گلم

عزیزم سلام. دیگه آقا شدی پسرم. گل خوشگلم شش ماه از اومدنت میگذره و توی این شش ماه من خیلی از چیزهارو کشف کردم و هر چقدر که میگذره درکم عمیق تر میشه.نفسم الان شش ماهه که به جای شمردن روزای عمرم روزای بزرگ شدن تورو میشمارم. شش ماهه که خواب هر شبم تویی و نگرانی های مادرانه. شش ماه شده که درد سوزن واکسنو بهتر میفهمم. از سرما میترسم و از گرمای شدید. شش ماه شده که معنی عشق مادرانه را عمیق میفهمم. دوستت دارم پسرکم.                     ...
12 مرداد 1392

پارساخان کچل می شود

مامانی ام سلااااااااااام بعد یه مدتی اومدم سراغ حرفای وبلاگی با تو. عزیزم مامانی هی اصرار کرد هی بابایی انکار هی مامانی اصرار هی بابایی انکار و بالاخره مامانی پیروز شد و بابایی تو رو کچل کرد.عاشق کچلیتم قربونت برم ماه شدی . حالا باید موهاتو ببرم تا به وزنش صدقه بدم البته اینکار رو روز هفتم باید انجام داد ولی خوب صدقه دادن همیشه خوبه گلم. ...
12 مرداد 1392

دستپخت مامان

پارساجونم اولین بار شب تولد امام حسن دستپخت مامانی رو خوردی. هی بهت گفتم تا دستپخت خدا هست بخور بعدش اسیر دستپخت مامان میشی ها گوش نکردی که. عزیزم چقدر به خوردن علاقه داری خصوصا گرفتن قاشق توی دستت.نوش جانت.قربون معده کوچولوت بره مامان.  خدایا به حق امام حسن در غذای پارسا  سلامتی قرار بده. ...
7 مرداد 1392
1